2- پیشینه تحقیق
بر اساس اطلاعات نویسندگان این مقاله، هیچ پژوهشی در سطح دانشگاهها و مراکز علمی کشور در زمینه انتقال و توسعه فناوری در صنعت نفت کشور در سالهای قبل از انقلاب اسلامی انجام نشده است. مطالعات انجام شده بعد از انقلاب اسلامی را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: دسته اول، مطالعاتی است که عمدتاً مرتبط با ارزیابی قابلیتها و یا کاستیهای موجود در قراردادهای بیع متقابل در زمینه انتقال و توسعه فناوری در بخش بالادستی میباشد. دسته دوم، مطالعاتی است که مقوله انتقال و توسعه فناوری را در چارچوب وسیعتری از بیع متقابل بررسی کرده است.
برخی مطالعات مرتبط با دسته اول را میتوان به شرح ذیل برشمرد: فرزانه شجاع (1387) با بررسی جنبههای قوت و ضعف قراردادهای بیع متقابل در انتقال و توسعه فناوری و با استفاده از روش مصاحبه و آزمونهای آماری به تجزیه و تحلیل چالشهای انتقال فناوری در چارچوب قراردادهای بیع متقابل پرداخته و پیشنهادهایی برای ارتقاء سطح کارایی این قراردادها در انتقال فناوری ارائه کرده است.
حجت نوروزی (1391-الف و ب) با بررسی روند تحولات قراردادهای بیعمتقابل به تجزیه و تحلیل اهداف، روشها و راهکارهای انتقال دانش و مهارتهای فنی در قراردادهای بیعمتقابل پرداخته و راهکارهایی جهت بهبود فرآیند انتقال فناوری در چارچوب این قراردادها مطرح کرده است.
علی حاتمی و اسماعیل کریمیان (1393) ضمن بررسی قراردادهای بیعمتقابل به تحلیل ابعاد مختلف انتقال و توسعه فناوری در این قراردادها پرداختهاند و با مطالعه آسیبشناسی این قراردادها به نارساییهای حقوقی و ضعف در اجرای قراردادهای بیعمتقابل اشاره کردهاند.
برخی از مهمترین مطالعات انجام شده که به مقوله انتقال و توسعه فناوری با رویکردی فراتر از قراردادهای بیعمتقابل پرداختهاند به شرح ذیل است:
مجتبی عزیزی (1386) به شناسایی موانع انتقال فناوری در صنعت نفت کشور پرداخته و مسائل کلیدی در این زمینه همچون شناسایی اهداف و استراتژیها، گزینش فناوریهای مناسب و مسائل و چالشهای مرتبط با انتقال فناوری در چارچوب قراردادهای نفتی و اجرای این قراردادها را بررسی کرده است. در طرح بزرگ پژوهشی تحت عنوان «بررسی موانع و چالشهای توسعه فناوری در صنعت نفت و ارائه راهکارهای اجرایی» به مدیریت جعفر توفیقی (1388)، جنبههای گوناگون مسائل، چالشها و راهکارهای انتقال و توسعه فناوری در صنعت نفت به تفصیل بررسی شده است. نتایج پژوهشهای انجام شده در چارچوب این طرح پژوهشی در 37 مجلد توسط دفتر همکاریهای فناوری ریاست جمهوری مدون شده است.
فاطمه هشدار (1393-الف) ابعاد مختلف ضرورت، اهمیت و روشهای انتقال فناوری در پروژههای نفت و گاز را بررسی کرده و در رساله دکتری خویش
(1393-ب) با استفاده از روش مصاحبه و بررسی اسناد، نقشه راه توسعه فناوری در صنعت نفت را ترسیم کرده است. درخشان (1392) ضمن بررسی ویژگیهای مطلوب قراردادهای نفتی، به موارد تصریح شده در انتقال و توسعه فناوری در قراردادهای نفتی کشور از قرارداد دارسی تاکنون پرداخته و با بررسی عملکرد این قراردادها نشان دادهاست که شرکتهای نفتی خارجی در چارچوب قراردادهای منعقده، نقش فعالی در انتقال و توسعه فناوری ایفا نکردهاند. درخشان (1393) همین مسأله را با نگرشی دیگر، در چارچوب اقتصاد مقاومتی بررسی کرده است.
مطالعات انجام شده در خارج از کشور در حوزه انتقال و توسعه فناوری بسیار گسترده است. در اینجا به برخی از مهمترین مطالعاتی که مرتبط با موضوع این مقاله اما نه الزاماً در ارتباط با مطالعه موردی ایران است اشاره میکنیم.
انز[5] (1978) در رساله دکتری خویش مسائل مرتبط با انتقال فناوری برای استخراج و تولید نفت خام را با مطالعه موردی صنعت نفت ونزوئلا بررسی کرده است.
حسن زکریا[6] (1982) به نقش تاریخی شرکتهای نفتی، با ویژگیهای ریسکپذیری و حداکثرسازی سود، در توسعه فناوری در صنعت نفت اشاره میکند و تحلیل عدم توازن توزیع منافع حاصل از توسعه فناوری بین تولیدکنندگان نفت خام، مصرفکنندگان نفت خام و شرکتهای نفتی بینالمللی میپردازد و بر این نکته تاکید داردکه فعالیت شرکتهای نفتی بینالمللی در چارچوب قراردادهای نفتی با کشورهای در حال توسعه نفتی متاسفانه به انتقال واقعی فناوریهای پیشرفته که زمینهساز توسعه اقتصادی این کشورها باشد، منجر نشده است. زکریا به راهکارهای انتقال و توسعه فناوری در خارج از چارچوبهای متعارف در قراردادهای نفتی نیز اشاره میکند.
کامل خان[7] (1986)، با نقد نقش یگانة شرکتهای بزرگ نفتی در انتقال فناوری به کشورهای در حال توسعه نفتی به بررسی وضعیت ترینیداد و توباگو به عنوان یک مطالعه موردی پرداخته است و طراحی برنامه جامع ملی فناوری در این کشور را به عنوان چارچوبی برای تقویت توانمندی در جذب فناوری مطرح کرده است.
رائو و رودریگرز[8] (2005) به اهمیت و ساختار شرکتهای خدمات نفتی در فرآیند توسعه فناوری پرداخته و بر زیرساختهای مناسب برای حرکت از دانش بنیادین به دانش عملیاتی تأکید کردهاند.
هوارد نیل و همکاران[9] (2007) فرآیندهای تحقیق و توسعه در شرکتهای ملی و بینالمللی نفت و حجم سرمایهگذاریهای انجام شده در پژوهشهای مرتبط با توسعه صنعت نفت در کشورهای منتخب را بررسی نموده و تأثیر آن را در توسعه فناوری مطالعه کردهاند.
امیرحسین معبدی (2007) بعد از اشارهای به مفاهیم فناوری و انتقال فناوری، به تجزیه و تحلیل انتقال فناوری در صنعت نفت و گاز در چارچوب قراردادهای نفتی و نیز به واسطه راهکارهایی در خارج از چارچوب قراردادهای نفتی پرداخته است.
الطیب محمد علی القبّی[10] (2008) مسائل مرتبط با انتقال و توسعه فناوری در صنعت نفت لیبی را بررسی کرده و نشان دادهاست که در چارچوب قراردادهای نفتی منعقده با شرکتهای خارجی، اساساً هیچگونه ظرفیتسازی برای کسب دانش و مهارتهای فنی جهت انتقال و توسعه فناوری در صنعت نفت این کشور انجام نشده است بلکه انتقال و توسعه فناوری در این قراردادها صرفاً محدود به واردات تجهیزات پیشرفته نفتی بوده است.
فرانسیس ایداچابا[11] (2012) به بررسی اهمیت روزافزون شرکتهای خدمات نفتی در توسعه فناوریهای نفتی پرداخته و بر ارتباطات گستردهتر کشورهای در حال توسعه نفتی با شرکتهای خدمات فنی نفت در انتقال و توسعه فناوری تأکید کرده است.